مثل ِ خیلی وقتها استتوس جی تاکم میشود: کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
می گوید کسی توی قصه نمیخوابد ها
.
.
تو قصهات را میگویی و او میخوابد لابد ... تو هم لابد از سر ِ این که حرف نزنی حتما میمیری ؛ قصه ات را میگویی... با گریه شاید ...
این را در خاطرات فیسبوک پیدا کرده ام. یادم نمیآید چرا نوشته ام، حال و احوال آن روزهایم چه بود؟ دارم روزها را می گردم تا برسم به آن روز
می گوید کسی توی قصه نمیخوابد ها
.
.
تو قصهات را میگویی و او میخوابد لابد ... تو هم لابد از سر ِ این که حرف نزنی حتما میمیری ؛ قصه ات را میگویی... با گریه شاید ...
این را در خاطرات فیسبوک پیدا کرده ام. یادم نمیآید چرا نوشته ام، حال و احوال آن روزهایم چه بود؟ دارم روزها را می گردم تا برسم به آن روز