۱۳۹۰-۰۷-۱۰
از دست ِ تو نیست ، دل من از گریه پُره
می گوید عزیزم
دوست ندارم اش ، نه اینکه دلم نخواهد عزیز باشم برای اش... از این ضمیر « م » متنفرم ، انگار زندانی اش می شوم ، انگار دیگر خودم نیستم و باید عزیز اش باشم فقط
این بودن برای کسی را دوست ندارم ... از تعلق و تعهد بیزارم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر