۱۳۹۶-۰۱-۳۰

قصه‌گو قصه بگو

مثل ِ خیلی وقت‌ها استتوس جی تاکم می‌شود: کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم 
می گوید کسی توی قصه نمی‌خوابد ها 

.
.
 تو قصه‌ات را می‌گویی و او می‌خوابد لابد ... تو  هم لابد از سر ِ این که حرف نزنی حتما می‌میری ؛ قصه ات را می‌گویی...   با گریه شاید ...



این را در خاطرات فیسبوک پیدا کرده ام. یادم نمی‌آید چرا نوشته ام، حال و احوال آن روزهایم چه بود؟ دارم روزها را می گردم تا برسم به آن روز

۱ نظر:

ندای غرب (میثم منیعی) گفت...

با سلام و عرض ادب
وبلاگ خوبی دارین امیدوارم همیشه چراغ این خونه مجازی رو زنده نگه دارید.