۱۳۹۲-۰۸-۱۴

زن که باشی خوب می دانی غم‌هایت ، پریشانی‌هایت را بریزی گوشه ای و بروی گوشه‌ی یک سالن آرایش بنشینی و موهایت را کوتاه کنی ، رنگ کنی ...می دانی تغییر برایت بهترین راه حل است؛ خوب می شوی.
می دانی ؛ اما موهایت را آنقدر دوست داری که کوتاهشان نمی کنی  ... پریشانی اش  را دوست داشتی . تاب اش را ، گاهی سرگرانی اش که نمی خواست آن گونه باشد که تو می خواهی ... لطافت اش را ... اصلا کلی خاطره دارند این موها .
اما این درد لعنتی امان نداد... دردی که نمی‌گذاشت شانه اش کنی ، مراقبش باشی ؛ از بس که دستت خودش مراقبت می خواهد  این روزها


۱ نظر:

Unknown گفت...

سلام. خوبین؟
مدتی ست من ویلاگ و نوشته های زیبای شما را دنیال می کنم.
از انجایی که دیدم در زمینه ی کتابخونی صاحب نظر هستید می خواستم ببینم نظرتون راجع به کتاب موخوره نوشته ی راضیه مهدی زاده چیه؟
من در سفری که اخیرا به ایران داشتم، کتاب را از نشر کتاب کوله پشتی(انقلاب- اول کارگر جنوبی-کوچه ی مهدی زاده- پلاک7) تهیه کردم که به نظرم سبک جدیدی داشت و در سبک داستان های مینی مال مطرح شده است.اما دوست دارم نظر ایرانیان کتابخوان را بدانم.
نکته ی دیگر این که به من اطلاع دادند با شماره تلفن021-66594810 به تمام ایران سفارش پستی این کتاب انجام می شود. آیا این امکان هم اکنون در ایران هست؟- به این دلیل که من سال هاست در کشور نیستم می پرسم.
به هرحال دوست داشتم نظر تخصصی شما رو هم بدونم.